Yejooraee
چیزی میانِ من و آینه تاریک میمانَد
از من
و دیدنِ من
چیزی که شاید در قلبِ آینه میتپد
بینِ دویدن تا ایستادن
بی که بدانم چیست
لبخندی گنگ و هذیانی
سینه و سَرم را می گذرانَد
جویای گم شدن
در غربتی صمیمیتر
نوشته شده در 15:08 توسط MoHsen
0 comments
0 Comments:
Post a Comment
<< Home